در این مطالعه، خواننده با منظری از بیماری های مهمی که جامعه از آن ها رنج می برد وبا چگونگی درمان آنها روبرو می شود. همچنین، این نوشتار، یک ارزیابی از گستره ماهیت بهداشت عمومی که بر عرصه سلامت عمومی ملّت مؤثر بوده است ارائه می دهد. افزون بر این، من تئوری های پزشکی رایج آن زمان برای درک علت و نیز درمان بیماری ها را به مجادله خواهم کشاند. از سوی دیگر، من در این گذار، از اطباء گوناگون، تنوع ومحدوده عملکردی آنها بحث خواهم کرد. در نهایت، با شرح جزئیات به اثر طب غربی بر روی شیوه طبابت سنتی و نهادهای ایران قاجار می پردازم. کوتاه سخن آنکه، این مطالعه از گستره سلامت عموم تا موضوعات پزشکی حرفه ای نظر دارد.
در نهایت، این مطالعه نشان می دهد »چنانچه مد نظر ما ارائه خدمات طبی در ایران قاجار باشد « طب اسلامی – جالینوسی تنها یک نقش حاشیه ای را بعهده داشته است. گرچه، این سیستم پزشکی در مورد چگونگی درک ایرانی ها در مورد بیماری بسیار پر نفوذ بود، اما تعداد پزشکانی که با این سیستم طبابت می کردند محدود بوده و اکثر مردم از عهده هزینه ای این خدمات بر نم یآمدند و این اطباء نیز برای همه توده مردم در دسترس نبودند. از این رو، طب عامه سحر و جادویی پیش از اسلام، »براساس گیاهان دارویی وسنتی و شیوه آزمون و خطا « با نفوذ دوگانگی سردی- گرمی جالینوسی، رکن اصلی ارائه خدمات طبی را برای اکثریت جامعه بعهده داشت. زمانی که طب غربی به جامعه معرفی شد، توانست حتی بیش از طب اسلامی – جالینوسی مهم تر شود و بر آن پس از ۱۹۴۰ برتری کامل یابد. با وجود مقاومت ضعیف از سوی بعضی از اطباء سیستم پزشکی جالینوسی- اسلامی، طب غربی از سوی طبقه ممتاز سیاسی اصلاح گرا، بصورت ممتد دنبال شده و نیز توسط نسل جدید پزشکان تعلیم یافته اخیر نیز پذیرفته گردید. احتمالاً درمان مؤثرتری به توده مردم »در مقایسه با طبیبان طب اسلامی « در اواخر دوره قاجار فراهم گردید و از آن مهمتر آنکه از طریق اقدامات مدافع جویانه طب غربی برای سلامت عمومی ( مانند واکسیناسیون، قرنطینه سازی، بهداشت شخصی و عمومی)، این طب تأثیر بسیاری برای کاستن بار گسترده رخدادهای اپیدمی های مرگ بار
و نیز کنترل تأثیرات آنها داشته است.